ارتباطات انسانی،بهداشت و امنیت روانی

 

قابلیت شرکت موثر  در تعامل با دیگران ، چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی حرفه ای ما از اهمیت حیاتی برخور دار است. روابت انسان ها در اعصار اولیه بشر بسیار ساده تر و آسان تر صروت می گرفته اما با وسیع شدن جوامع انسان ها با یکدیگر رابطه ای پیچیده تر،پراکنده تر و تخصوصی تر پیدا کرده اند که در نهایت منجر به انزوا و تنهایی و رنج ناشی از آن گشته است .

بدرستی هرگاه انسان از جامعه می برد و در تنهایی غوطه می خورد با همان سرعت راه به سوی انحراف،اعتیاد و حتی خود کشی می برد. پس سخن از ارتباطات انسان ها  و خروج انسان از خلاء تنهایی به همراه خود تقویت ارتباط و تحکیم و تداوم آن را به دنبال دارد و همین امر موجب آن می شود که انسان به محتوای ارتباطات انسانی که همواره می تواند هم محتوایی مادی و هم محتوایی فرامادی داشته باشد دست یابد.

آنچه که ما در این بحث به دنبال آن هستیم محتوای فرامادی ارتباطات انسانی است که با خود چاشنی محبت، اکسیر عشق،تسخیر قلبها و... در بر دارد.

ما باید ابتدا به مفهوم ارتباطات انسانی دست یابیم و بدانیم که این عبارت چه معنایی دارد و سپس تعریفی از بهداشت و امنیت روانی داشته باشیم تا نتوانیم به طور علمی و آگاهانه به ارتباط آنها پی برده و به تاثیر یکی بر دیگری واقف گردیم.

 

ارتباطات انسانی

در تعریفی علمی که توسط  دکتر علی اکبر فرهنگی ارائه شده است ارتباطات یک فراگرد تفهیم،تفاهم و تسهیم  معانی است(ارتباطات انسانی ص 264). ارتباطات انسانی که به ارتباطات فردی و ارتباطات میان فردی تقسیم می شود به اشکال مختلف صورت می گیرد این ارتباط یا به صورت رو در رو و چهره به چهره است که شفاهی و غیر رسمی می باشد یا به صورت غیر شفاهی،کتبی و رسمی صورت می گیرد ارتباطات بین انسان ها یا کلامی است و یا غیرکلامی. در ارتباطات کلامی افراد بخوبی می توانند مفهوم پیام خود را رساندهو هر جا مخاطب دچار ابهام شود او را متقاعد نمایندولی در ارتباطات غیر کلامی که از علائم ،نشانه ها و ... استفاده می شود ممکن است مخاطب همه چیز را در رابطه با این گونه پیام ها نداند و یا آنچه را می داند درست نباشد و همین موضوع برداشت و قضاوتی نادرست رادرپی داشته باشد(مثلا نداند نگاه خیره چه وقت علامت صمیمیت است و چه وقت علامت رقابت و پرخاشگری) که در نهایت بهداشت روانی فرد را بر هم زده و خود موجب انجام واکنشی نادزست و منفی خواهد شد و بدین سان امنیت روانی را دچار اختلال می کند.

ارتباط انسانها اساس شکل گیری جامعه انسانی است. در جریان ارتباط بین انسان ها نه تنها دانسته ها،بلکه عقاید نظرات و احساسات مورد تبادل قرار می گیرند.

فرایند ارتباط میان انسان ها با استفاده از نماد هایی صورت می گیرد که به هر شکلی باشد حامل پیام انسانی به انسان دیگریا انسان هایی به انسان های دیگر است.

 

طبق مدل ارتباطی "هارولد لاسول" پنج عنصر در فرایند ارتباطات قابل توجه است:

1- چه کسی(منبع یا فرستنده ی پیام) ،2- چه می گوید(پیام) ،3- با چه کانالی (شبکه ی ارتباطی) ،4- به چه کسی (گیرنده) ، 5- با چه تاثیری(اثر ارتباط)، می گوید(دادگران 1373 ص 21)

هر یک از این پنج عنصر خود بر چگونگی ارتباط انسان ها و هدفی که از آن بدست می آید تاثیر مستقیمی دارد و همه از پایه های اصلی ارتباط است.

 

 

 

بهداشت روانی و امنیت روانی

 

در رابطه با بهداشت روانی که خود شکل دهنده ی امنیت روانی می باشد تعاریف مختلفی به عمل آمده است اما جامع ترین تعریف توسط "فرهنگ لاروس" ،"سازمان جهانی بهداشت" و "انجمن بهداشتی کانادا" ارائه شده است (بهداشت روانی،گنجی1383 ص9).

طبق تعریف فرهنگ لاروس: "استعداد روان برای هماهنگ،خوشایند و مؤثر کار کردن،برای موقعیت های دشوار انعطاف پذیر بودن و برای باز یابی تعادل خود ،توانایی داشتن"(بهداشت روانی،گنجی1383 ص 13).

طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت: "توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی،روانی و جسمی." این سازمان معتقد است که بهداشت روتنی تنها نبود بیماری و یا عقب ماندکی نیست(بهداشت روانی،گنجی1383 ص13).

اکنون که تعاریفی علمی و جامع از ارتباطات انسانی و بهداشت و امنیت روانی در دست داریم به این می پردازیم که چگونه ارتباطات انسانی می تواند در بهداشت و امنیت روانی انسان تاثیر بگذارد و آن را تأمین کند و یا به خطر اندازد.

 

 

ارتباطات انسانی و بهداشت و امنیت روانی در سنین مختلف رشد

 

با توجه به این که نیاز های انسان به وسیله ی "مزلو" به دو دسته تقسیم بندی شده و "نیاز به امنیت" جزء دسته ی اول قرار گرفته پس به اهمیت آن پی می بریم از همین رو در دوران های مختلف زندگی فرد آن را از دیدگاه روانشناسی بررسی می کنیم.

 

 

زندگی جنینی و بهداشت روانی

 

زندگی از لحظه ی انعقاد نطفه آغاز می شود و انسان نه ماه از زندگی خود را در داخل رحم مادر می گذراند و از همین زمان تحت تأثیر عوامل مختلف قرار گرفته که آثار مثبت و منفی این عوامل بر روی جنین اجتناب ناپذیر است یکی از این موارد که می تواند اثری منفی بر جای گذارد وجود استرس های است که در اثر ارتباط مادر با عوالمل خارجی مثل ارتباطبا دیگران ،ایجاد می شود و آثار آن بر جسم مادر از طریق خون تأثیر گذار بر روان و جسم جنین می باشد.

 

بهداشت روانی در دوره ی نوزادی و کودکی

 

در دوره ی نوزادی و کودکی نیز از جمله عواملی که می تواند بر رشد عاطفی نوزاد و کودک اثر عمیق داشته باشد تعامل یا کنش متقابل بین او و والدین است. کنش متقابل از آن خهت که هم والدین می توانند بر شخصیت و بهداشت روانی و ایجاد امنیت خاطر نوزاد و کودک تاثیر بگذارند و هم نوزاد یا کودک می تواند بر اعمال والدین اثری سلطه گرانه داشته باشد. کودکانی که با حرکات و آشفتگی های دائمی خود برای والدین مزاحمت ایجاد می کنند به احتمال زیاد خشونت والدین رابر می انگیزند و نتیجه ی این خشونت، استرس و ناکامی و نا پایداری جو خانواده می باشد.

والدین بارسیدن به درک این موضوع که جنب و جوش،گریه ،سر و صدا و... که به ظاهر آزار دهنده می باشند در ذات هرکودک وجود دارد و این خود راهی است که انسان برای ایجاد ارتباط و جلب توجه به طور ذاتی به کار می گیرد،تدابیری می اندیشند که موجب ایجاد بهداشت روانی و امنیت خاطر هم برای خود و هم برای کودک می شود. آگاهی در این زمینه از عوامل بسیار اصل ارتباطات میان فردی می باشد می تواند بر شیوه ی تعلیم و تربیت والدین اثر بگذارد. والدینی که از سوی بزرگان خانواده همایت می شوند، والدینی که آرامش خاطر و امنیت اجتماعی دارند (شغلی،مالی،جانی) والدینی که در ارتباطات وسیع و صمیمی قرار دارند و کمتر با استرس رو به رو می شوند مسلما با فرزندان خود رفتاری ملایم خواهند داشت و این خود حکایت از اهمیت روش های تربیتی والدین در بهداشت روانی کودک دارد.

 

 

بهداشت  و امنیت روانی در دوره ی نوجوانی

 

در دوره ی نوجوانی که دوره ی انتقال از کودکی به بزرگسالی می باشد و به دوره ی برزخی نیز معروف است، فرد نوجوان بدنبال آزادی عمل آشکار و مستحکم کردن عقاید شخصی و باورهای خود می باشد.در این دوره نوجوان با اجتماعی به غیر از خانواده ارتباط بیشتری پیدا می کند از یک سو والدین باید بدانند که لنگرگاهی برای نوجوانان به حساب می آیند. اگر والدین در رابطه خود با فرزندان به گونه ای عمل کنند که نوجوان از جانب آنان در معرض تحکیم و تحمیل و دستور قرار نگیرند، بلکه با ایجاد ارتباطی که در آن راهبردهایی ارائه شوند تا بتوانند قدرت خود را با نوجوانان تقسیم کنند و در نتیجه بحران های نوجوانی کمتر شده و آنها را در ایجاد ارتباط اجتماعی خود، یافتن دوستان و تداوم دوستی، پیرفت در تحصیل و سازگاری با مدرسه و معلمان، کسب هویت و استقلال که تضمین کننده ی بهداشت روانی می باشد یاری نمایند.

  

 

بهداشت و امنیت روانی در دوره ی بزرگسالی

 

بزرگسالی نیز مانند کودکی و نوجوانی دوره ی تکامل و دگرگونی است.اهداف، ایده ها، نگرشها و ایده آل های افراد در ارتباط با دیگری از عوامل تاثیرگذار بر سلامت و امنیت روانی انسان می باشد.

در ارتباطات اگر فرد هیچ حریمی را در نیابد و هیچ حرمتی را احساس نکند دچار ناامنی روحی خواهد شد. روابط انسانی اگر صرفا برای رفع نیاز باشد انسان را به امنیت نمی رساند ولی اگر ارتباطات انسانی با توجه به ماهت، ارزش، شخصیت و سلامت روحی صورت بگیرد، میتواند امنیت روانی را در پی داشته باشد زیرا احساس هویت و رضایت هر دو عامل مهمی در برقراری امنیت روانی شخص میباشد. نگرش و افکاری که طی دوران های قبل از بزرگسالی در اثر روابط با دیگران و آگاهی های بدست آمده در فرد ایجاد می شود موجب می گردد که دیدگاهی مثبت و یا منفی نسبت به افراد پیدا کرده و احساس تعهد در روابط انسانی ایجاد شده و همین امر خود به ایجاد امنیت و یا عدم امنیت روحی و روانی می انجامد.

شخص باید بتواند با محیط خود مبادلات هماهنگ داشته باشد. انسان برای رسیدن به اهداف خود به تعامل بین محیط و شخص نیاز دارد. اگر خود شخص را کنار بگذاریم هرچه در اطراف باقی می مان، محیط محسوب میشود. پس شخص محیط های مختلفی همچون خانه، مدرسه، محل سکونت، محیط کار و ... دارد.

عواملی که محیط کار را تشکیل می دهند دو دسته اند:

-         عوامل فیزیکی

-         عوامل انسانی

 

 

عوامل فیزیکی:        عوامل فیزیکی همچون ابزار کار، وسایل رفت و آمد، دستگاه ها، وسایل ایمنی و ...

 

عوامل انسانی:       شخصیت، نگرش، ادراک، تعارض های بین افراد و گروه های کاری

 

بدون تردید هر دو عامل می توانند بر بهداشت و امنیت روانی کارکنان اثر مثبت و منفی داشته باشند، مثلا کارکنانی که برای رفت و آمد بر سر کار هر روز مسئله دارند یا درجه حرارت محیط کار نامناسب باشد و ... می تواند استرس ایجاد کند و استرس نیز خود از عوامل مضر بر بهداشت و امنیت روانی می باشد. اما در این بحث بعد فیزیکی محیط کار بر بهداشت روانی و امنیت روحی مد نظر نمیباشد بلکه بیشتر به بعد انسانی محیط کار تاکید داریم و در بین عوامل انسانی ابتدا به شخصیت می پردازیم.

 

 

شخصیت و رفتار در کار

 

          شخصیت عناصر متعددی دارد مثل عزت نفس، منبع کنترل، درون گرایی و برون گرایی، جزمی اندیشی،

اثر بخشی و...

 

عزت نفس

          عزت نفس یعنی (نظر شخص درباره خود). این نظر از طریق (ارزشیابی هر شخص از رفتارها، ظاهر، هوش، موقعیت اجتماعی خود) و از طریق (ارزشیابی دیگران از آنها) رشد می یابد. این ارزشیابی ها با یکدیگر کنش متقابل پیدا می کنند و عزت نفس را تشکیل می دهند پس عزت نفس به نظر دیگران وابسته است بنابراین در محیط کار مدیران باید بداند که از چه مهارتی استفاده نمایند و یک ارتباط صحیح و سالم را ایجاد کرده  موجب ارتقاء عزت نفس کارکنان خود شوند و آنان نیز به احساس شایستگی در کار دست یافته و با اشتیاق و علاقه به قعالیت بپردازند.

 

منبع کنترل

          منظور از منبع کنترل این است که شخص تا چه اندازه باور دارد که میتواند بر زندگی خود اثر داشته باشد و در محیط کار با تعیین منبع کنترل کارمندان و کارکنان می توان انگیزش و رضایت آنها را بهبود بخشید که در نتیجه به امنیت روانی آنها کمک خواهد شد. مثلا کسانی که می توانند در تصمیم گیری شرکت کنند از آنها در تصمیم گیری ها کمک گرفته شود و از کسانی که در کار های سازمان یافته کارایی بیشتری دارند یاری جست.

 

 

برون گرایی و درون گرایی

 

        برون گرایی با رفتارهای کلامی یا غیر کلامی رسا و گویا همراه است در حالی که درون گرایی با رفتارهای نارسا و توام با خجالت.

انسان برون گرا خیلی زود روابط اجتماعی برقرار می کند، شاد و خندان است و با همکاران خود به راحتی ارتباط برقرار می نماید و در مقابل آنها افراد درون گرا قرار دارند. در محیط کار مدیران معمولا اشخاصی برون گرا هستند و این از ویژگی های یک مدیر برای پیش برد کار می باشد زیرا این ویژگی او به ایجاد یک ارتباط صحیح برای مشورت و همکاری دیگران منجر می شود و بدین ترتیب برون گرایی خود، در ایجاد ارتباط موثر بسیار اهمیت دارد.

درون گرایی نیز در محیط کاری مخصوص مثل فعالیت هایی که به حوصله زیاد، دقت و تفکر نیازمند است موفقیت آمیز می باشد.

 

 

نگرش ها و رفتار در کار

          دومین عامل موثر در محیط کار که امنیت و بهداشت روانی را تضمین می کند، شخصیت است که باید گفت شخصیت با نگرش رابطه نزدیکی دارد زیرا هر دو از عوامل اصلی هرگونه رفتار در محیط کاری هستند.

نگرش یعنی احساس مثبت و یا منفی نسبت به شخصی یا شیئی. وقتی می گوییم که شخصی را دوست داریم در واقع نگرش خود را نسبت به او بیان کرده ایم. پس باید توجه داشت که نگرش ها رفتار را تحت تاثیر قرار می دهند. چگونگی پیام هایی که در ارتباطات میان فردی در یک سازمان منتقل می شود در نگرش کارکنان متبلور گشته است. محیط کاری دوستانه، محیطی است که در آن رابطه بین همکاران (گروه های ثانویه) رابطه ای توام با دوستی، همکاری مسالمت آمیز و همدلی می باشد. ارتباط مدیران با کارکنان اگر با درک و تفاهم همراه باشد و منجر به آن گردد که در کارکنان برداشت و نگرشی مثبت ایجاد کند و همچنین امکانات و موقعیت شغلی را برای آنان بگونه ای فراهم نماید که عناصر سازمانی از رضایت مندی و امنیت خاطر برخوردار گردند، همه شرایط با توجه به درک متقابل افراد از یکدیگر چه از جانب مدیران و رؤسا و چه از جانب کارکنان موجب می شود که پیامدهای رضایت بخشی از این ارتباط و درک متقابل بدست آید که در نتیجه آن تولید بالا، کیفیت خوب، غیبت نکردن کارکنان و در نهایت پیش برد کار را در پی خواهد داشت.

 

 

نتیجه

        با تمام این توضیحات به این نتیجه می رسیم که چون انسان موجودی اجتماعی است نیاز به ارتباط با دیگران دارد و برای تامین نیاز زیستی، نیاز به امنیت، نیاز اجتماعی، نیاز قدر و منزلت و در نهایت نیاز خودشکوفایی به ارتباطات انسانی تکیه می کند و با کنشی متقابل می تواند توانایی های بالقوه را بالفعل نموده و با امنیت روانی و فیزیکی خود جامعه را بسوی شکوفایی سوق دهد.

 

 

منابع

 

گنجی حمزه (1383) بهداشت روانی ، انتشارات ارسباران ، چاپ ششم

فرگاس جوزف پی (1995) روانشناسی تعامل اجتماعی ، مترجم خشایار بیگی ، انتشارات ابجد ، چاپ اول